روزگاری حکایت ترجمه کردن به آسانی امروز نبود که صفحه ای اینترنتی باز کنی، جستجو کنی، چندین و چند نقد درباره نویسنده و کتابی بخوانی و بعد تصمیم بگیری آن را ترجمه کنی.
حکایت دود چراغ بود، حکایت گشتن پی معنای لغتی فرنگی در چندین و چند لغتنامه بود نه صفحه جستجوی گوگل، حکایت شب زنده داری بود و یافتن اسامی نویسندگان بزرگ در میان معدود کتابهای موجود؛ هاردی و فوستر به اندازه امروز معروف نبودند و مترجم مسئول معرفی این نویسنده ها به مخاطب بود.